محمد حسام جانمحمد حسام جان، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره

♥ عطر گل محمدی ♥

اولین قدم

عمرم امروز اولین گام زندگیتو خودت باپاهای خودت وبدون اینکه از کسی یا چیزیرکمک بگیری برداشتی و تو دومین قدم خوردی زمین قربون اون پاهای نازت واون خنده های بی صدات بشم که تو راه رفتنت بیشتر و شیرین تر به چشم میان دیروز سومین سالگرد ازدواج من وبابایی بود و این بهترین هدیه ای بودکه خداجونم تو بهم داد پارسال این موقع خیلی کوچولو بودی توشکمم تشریف داشتی اما امسال به لطف خدا کنارمونی واز بودنت نهایت لذت ومیبریم دوست دارم بووووووووووووووووووووووس ...
5 اسفند 1393

پایان ده ماهگی

عزیزم پایان ده ماهگی  ورودت به 11 ماهگی مبارک  دوست دارم نفسکم. ماشالاه هزار ماشالاه تو این ده ماه روز به روز شیرین وشیرین تر شدی الانم  که دارم واست مینویسم همینطوری یهویی بهم حمله میکنی از شونه هام میگیری و از خنده ریسه میری و ددددد میگی قربون اون قلب مهربونت بشم منننن که دلت نمیاد یکی بهت نگاه کنه وشما تنها تنها بخوری در ضمن دیگه یواش یواش داری یه پا رقاص میشی دیگه  نشسته دور میخوری سرت و تکون میدی ودستاتو بالا پایین میبری که اینارو به عنوان رقص زمانی که صدای آهنگ شاد بشنوی انجام میدی ماهم قش  میکنیم از خنده   ...
1 اسفند 1393
1